پردازش حسی به عنوان يك فرایند درونیِ مرتبط با سیستم عصبی در نظر گرفته مي شود که به انسان کمک میکند تا دادههای حسی را هم از محیط (دادههای بينايي، شنیداری، بویایی و چشایی) و هم از درون بدن خود (لمس، حرکت و گيرنده هاي مفصلی) دریافت، سازماندهی و ادراک کند و بنابراین شخص را قادر میسازد تا بداند که چگونه به درخواستهای محیط، واکنش نشان دهد. گذشته از این، وجود یک پردازش حسیِ کارآمد، ضروری است تا بتوان بطور كامل در فعاليت هاي روزمره مشارکت داشت و آنطور که بایسته است در فعالیتها و نقش هاي روزمره مشارکت داشت.
هر فرد بسته به آستانهی سیستم عصبی، واکنشهای متفاوتی نسبت به دروندادهای حسی نشان میدهد. اگر فرد دارای “آستانهی پایین” باشد، ممکن است بلافاصله به دروندادهای حسی، واکنش نشان دهد که آنرا بيش واكنشي مینامیم. در سوی دیگر ممکن است این واکنش، زمان زیادی طول بکشد که در این صورت آنرا كم واكنشي مینامیم. کودکانی که در دستهی اول جای میگیرند از حضور در موقعیتهایی که دروندادهای حسی را افزایش دهد، اجتناب میورزند و کودکانی که در دستهی دوم هستند تمایل دارند تا در معرض دروندادهای حسی قرار گیرند. الگوهای اصلی واکنشهای آستانه بالا و پایین نسبت به دروندادهای حسی عبارتند از:
- جستجوی حسی: مثلاً ممکن است هر چیزی را لمس کند.
- اجتناب حسی: گوشه گیری، اجتناب از تحرک، بالارفتن و … اجتناب از لمس اشیاء، شلختهکاری و … .
- حساسیت حسی: حساسیت بیش از حد نسبت به صدا و یا لمس اشیاء و به آسانی برانگیخته می شوند. (دان، 1999)
افراد ممکن است نسبت به یک درونداد حسی، آستانه پایین و نسبت به یک درونداد حسی دیگر، آستانه بالا داشته باشند. مثلاً شخصی را در نظر بگیرید که با سر و صدای زیاد، تمرکز خود را از دست میدهد اما نسبت به فزونی رنگها و بهم ریختگیهای بینایی بیتوجه است. سطوح آستانه و قابلیتهای افراد برای غلبه بر دروندادهای حسی به عوامل گوناگونی بستگی دارند و در زمانهای مختلف با هم تفاوت دارند. ممکن است که راننده ماهری باشیم و در حین رانندگی در مکانهای آشنا به رادیو گوش کنیم و بچهها هم با یکدیگر صحبت کنند، اما اگر در مکانی ناآشنا باشیم و باران شدیدی هم در حال باریدن باشد، شاید از بچهها بخواهیم که ساکت باشند و یا رادیو را خاموش کنیم تا بتوانیم بهتر دادههای حسیِ بیشتری را پردازش کنیم و برای انجام موفقیتآمیز عملی آشنا (رانندگی)، تمرکز بیشتری داشته باشیم. خود تنظیمی یا تعديل روشی است که از طریق آن، ما میتوانیم درون دادهای حسی موجود را کنترل کنیم. خودتنظیمی از طریق توانایی اکتساب، حفظ و تغییر سطحِ برانگیختگی یا هوشیاری برای تطابق مناسب با الزامات محیطی، امکانپذیر می شود. مشکلات زمانی رخ می دهند که “در پاسخ دادن به درون دادهای حسی، با رفتاری که متناسب با اندازه، ماهیت و شدت اطلاعات حسی است، مشکل داشته باشیم. در این صورت، پاسخ ها با الزامات محیطی تناسب ندارند و انعطاف ناپذیری در تطابق با مواجه شدن با چالش های حسی در زندگی روزمره مشاهده می شود” (میلر و همکاران، 2007)
افراد در طی زندگی روزمره دارای اولویتهای (ترجیحات) حسی گوناگونی هستند. برخی لباسهای روشن می پوشند و جواهرات پر زرق و برق را ترجیح میدهند در چیدمان خانه از رنگهای روشن و لوازم گوناگون استفاده کنند، در حالیکه دیگران رنگهای ملایمتر و لوازم کمتر را ترجیح میدهند تا بیشتر احساس آرامش کنند. عدهای از دوچرخهسواری نمایشی و یا دیگر ورزشهای ماجراجویانه لذت میبرند درحالیکه دیگران به ورزشهای آرامتر گرایش دارند. واضح است که زمانی باید نگران بود که واکنش بیش از اندازه ای در فعالیتهای روزمره زندگی تداخل ایجاد کند. برای آموزگاران نیز مهم است تا از ترجیحات حسی خود، چگونگی نمایان شدن آنها و تاثیر این اولویتها در نحوه تدریسشان، آگاه باشند. بدین دلیل که ممکن است ترجیحات آنان با نیازهای حسی کودک همگام نباشد. آگاهی از این امر، همچنین، به آنها کمک میکند تا شیوههایی را برگزینند که هم برای آموزگار و هم برای کودک مناسب باشد. واضح است که ایجاد تعادل بین نیازهای کلیه کودکان در یک کلاس میتواند امری چالشبرانگیز باشد.
خصوصیات
مایلوکس و پرهام (2005) در گزارشی اظهار کردند که اختلالات پردازش حسی، اغلب با نقص مهارتهای اجتماعی، مهارتهای بازی تکامل نیافته، پندار از خود آسیبدیده، نقص مهارتهای حرکتی درشت و ظریف و اختلال در اجرای مهارتهای مربوط به فعالیتهای روزمره همراه است. البته ممکن است کودکان بنابر دلایل دیگری نیز این خصوصیات را از خود بروز دهند اما وجود اختلال در پردازش حسی بیشتر ناشی از جستجوی حسی، اجتناب حسی و حساسیت حسی است.
خصوصیات کودکانی که در کلاس دارای چنین اختلالاتی هستند:
-
اختلال در انجام مهارتهای مربوط به زندگی روزمره
- مشکل در پوشیدن بعضی از لباسهای خاص
- کثیف غذا خوردن و داشتن یک رژیم غذایی ثابت
- عدم توانایی در خود- سازماندهی
-
کاهش مهارتهای اجتماعی
- گرایش به تجاوز به حریم خصوصی دیگران
- گوش نکردن به صحبتهای دیگران
- پریدن میان صحبت دیگران
-
مهارتهای بازی تکامل نیافته
- اجتناب از بازیهای شلوغ
- پریدن از یک فعالیت به فعالیت دیگر
- گرایش به یکسری فعالیت محدود
-
پندار از خود آسیبدیده
- بیمیلی نسبت به شرکت در فعالیتهای کلاسی
- انتظارات نامعقول از خود و امور
- عزت نفس پايين
-
نقص مهارتهای حرکتی درشت و ظریف
- اختلال در مهارتهای نوشتاری، مشکل در گرفتن اشیا
- برخورد مداوم با دیگران یا لوازم خانه
- تحرک بیش از حد
تشخیص نیازها و مشكلات پردازش حسی باید توسط یک متخصص در این حوزه صورت گیرد. بنابراین اگر آموزگار در مورد شرایط کودکی نگران شد باید با یک فرد آموزش دیده در این زمینه، مثلاً یک کاردرمانگر، مشورت کند.
در این بخش، پردازش حسی به موارد زیر تفکیک شده است:
- پردازش وستیبولار (حس تعادل و حرکت)
- حس و پردازش لامسه
- حس و پردازش عمقی
- پردازش شنیداری
- پردازش بینایی
منبع : کتاب مبانی یادگیری ساختاری مبتنی بر رویکردهای کاردرمانی
مترجم : مهدیه سیدی ؛ رضا سیدی